دربهارم
دربهارم همچون برگی بودم که دوست داشتم سایه ام رابرروی صورتت بیاندازم
تانورچشمان زیبایت را نرنجاند ودستان همچوحریرت ازشدت گرماآزاری نبیند تابتوانم
حرکت تارتارموهایت راکه درجهت باداین سووآن سومیرودراساعت ها وساعتها بنگرم
ولی حیف
.
.
ادامه مطلب
آروم آروم بیا جلو وایستا تو چشمام زول بزن
گریه هامو ببین وبد خنجروتودلــــــــــــــم بزن
اول بیا وپس بگیر اون خاطرات کهنـــــــه رو
بعدش بشین بارقیبـم هرجادلت میخوادبرو
ازاولین دیدارمون فهمیدم یه خبری هســــــت
میدونستم که میری و دلم یروزخواهدشکست
گلایه میکنم زتو تویی که مهــــــــــربون بودی
تویی که توی سختیا باقلبم همزبون بـــــودی
گلایه میکنم زمین ازاین زمین بـــــــــــی دووم
این میادواونم میره این که نشــــد زمون زمون
داشتی میرفتی مهربون میرفتی تو آروم وآروم
یبارمیگفتی حداقل خداحافظی کنـــــــــم ازاون
.: Weblog Themes By Pichak :.
<-PollItems->
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 30615
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1