مهی جون2
مهی جون یارو به یارنو فروختی چقده؟
ارزش دل وشکستن و نبودن چقده؟
بین دستای منو دستای اون چه فرقی بود
خالی بود دسته منو تو دسته اون بود چقده
مهی جون دوسالی عاشقم بودی خوب یادمه
حالا عشقت واسه اونه؟ اگه هستش چقده؟
قول دادی تا آخرش کنار قلبم بمونی
حالا وقتی پیششی فاصله داریم چقده؟
توکه این روزا مزنه دستته خوب میدونی
طول عمر عشق عاشقایی چون تو چقده؟
مهی جون تنم میلرزه وقتی اسمت میارم
توبگو ارزش دنیاوقتی نیستی چقده؟
وقتی عکساتو میبینم کوره آتیش میشم
نازنینم تو بگو داغی عشقش چقده؟
عاشقت بودم وهستم میدونی خودت اینو
بیشترازمن میخوادت؟اگه میخوادت چقده؟
گل بودم تو دستاتو خاک حیاطم نفست
اونی که گلت شده نفس میخوادش چقده؟
وقتی بامن بودی آرزوت رسیدنه به هم
حالا که کنارشی آرزوداری چقده؟
همه موهای تنم سیخ میشه وقتی میبینم
فرقامون زیاد بود و ساده بودم من چقده
ساعتتو عقب بکش
ساعتتو عقب بکش بزار بازم باهم باشیـــــــم
مگه قرار نبود که ما,همیشه مال هم باشیـــم
ساعتتو عقب بکش ببین یه ساعت پیشـــــــــــو
ببین بجای دل من کی صاحب دل کــــــــــی شد
ساعتتو بازی نده فرار نکن از این زمـــــــون
بااینکارا نمیشه که تموم کنی رابطــــــــمون
ساعت پیش باهم بودیم کنار اون دشت بزرگ
توبره ی ساده شدی منم شدم آقای گــرگ
ساعتتو نگاه بکن چه لحظه ها باهم بــودیم
خوشیارو ساده نگیر بی فاصله تاهم بـودیم
قهر نکن بامن که خودت باعث این جــــداییی
نگوکه من قفس شدم تو عاشق رهــــــــــــاییی
شقایقم که حسرت خوشی شده براش یه زهر
ساعتتو عقب بکش ای گل عاشــــــــــــــق سحر
ثانیه ها صبرندارن سکوتو بشـــــــــــکن و بیا
همراز قصه های من جاتو بگیرم باکـــــــــــیا؟
ساعتتو عقب بکش پیر نشــــــــــــدن هنوز دلا
چشمای من منتظرن دوختــــــن نگاشونوبه را
ساعتتو عقب بکش...........
زین سپس
زین سپس آتش خموش،بادروشن میشــــود
خاک برسقف میرود،آسمان گل میشــــــود
سوزش دل چندتروطاقت چه کمتر میشـــود
داغی عشق برلبش بامرگ من گرم میشـــود
برتنش طرح دل ودل دردلم آتشکــــــــده
نعمت عشقش همین است که دلم آتــش زده
چرخ گردون راببین چرخش برای چیست گو؟
یامرا پایین گذاریازندگی راایست گـــــــــو
خوبی بربدکردم وکردم به خوب،خوب بــــد
دردِدل دل دیدودلدارم به دل بدخون کـــرد
بعد مرگت
تنت سرده چشات بستـس خیال دیدنت خامه
دارم شعری میگم بااشک که میریزه رو این نامه
شبا جای ستاره ها فقط ثانیه میشمـــــــارم
از این دوری ازاین ساعت,چه بی اندازه بیزارم
به یاد خلوت شبها که باهم دیگه میکــردیم
به یاد بوسه ی آخر که گفتی برنمیگـــردی
امیدی نیست راهی نیست به رویا ها دلم وصله
خدایا اونی که عمری بامن بود چشماشو بستـه
به یاد اون همه دوری به یاد اون شب یکتـــــا
به یادبوس کوتاهــــی که دیگه نمیشه تکـرار
تنت سرده چشات بستـس خیال دیدنت خامه
دارم شعری میگم بااشک که میریزه رو این نامه
فدای فرصت آخر که گفتم عشق من راحت
بزار سر روی پاهام و بیار طاقت بیار طاقت
ولی چشمات خندید و زدنیا دل تو کندی تو
حالا بین تو و دنیا ندارم دیگه تردیدو
تواین نامه فقط شعرنیست کنارش عطر احساسه
میدونسم دوسش داری کنارش یک گل یاسه
میام پیشت همین امشب اگر چه دیره خوابی تو
ببخشم ای گل زیبا نمیخوام جای خالیتو
نمیخوام جای خالیتو......
اینم یه شعر کوتاه ک مضمونش مشخص کننده ی همه چیز هست...
لحظه ی عقد میرسه و..
منم یواش یواش میرم....
توام بخیر این روزا...
بوسه به اون لباش بزن...
تنهاییمو نگاه نکن....
منم یکی رو خوب دارم...
اونی که بیشتر ازتو و....
امثال تو دوسش دارم...
خدامونو میگم گلم.....
اون که منو دوس نداره...
امیدوارم تو رو بخواد...
هیچموقع تنهات نزاره...
.: Weblog Themes By Pichak :.
<-PollItems->
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 30577
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1